IN THE NAME OF LOVE
سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل ویک مرامند / هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست
.
.
.
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس / گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس
.
.
.
کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم
.
.
.
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
گاهی به آسمان نگاه کن ، شاید کبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد
.
.
.
بهاران من ، طوفان ها در رقص عظیم تو به شکوهمندی نیلبکی می نوازند ، و ترانه ی رگ هایت آفتابی همیشگیست
.
.
.
دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام
.
.
.
گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
.
.
.
تک گلی هستی تا عرش میخواهم تو را / گرچه کم میبینمت ، بسیار میخواهم تو را
.
.
.
خداوندا دوستانی دارم که روزگار ، فرصت دیدارشان را کمتر نصیبم میگرداند ، اما تو خود میدانی که یادشان در دلم جاوید است ، دوستانی که رسمشان معرفت ، کردارشان جلای روی و یادشان صفای دل است ، پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می آورند ، پر کن دستشان را از آنچه که در مرام خدایی توست
.
.
.